بسم الله الرحمن الرحیم
سلام دوستان.
حالتون خوبه؟ خیلی وقته میخوام پست بزارم اما نمیشه! تا اینکه بلاخره امروز خدا توفیقشو بهم داد.خدایا شکر...
خب، دو تا مطلب هست که باید بگم اولیش یه تشکر بسیار بسیار ویژه از شما دوستان عزیز هست که در ختم 16000 یا زهرا (س) هدیه به روح شهید محمد رضا تورجی زاده شرکت کردید. بسیار ممنون و مچکر ...
باید بگم ختم با عددی چند برابر بیشتر از 16 هزارتا و با استقبال فوق العاده شما عزیزان به خوبی تمام شد دیروز اخرین روزش بود حتی تا یه روز قبل از تاریخ مقرر دوستان در ختم شرکت کردن و تعدادی از ختم رو متقبل شدند. من و مطمئنم شهید تورجی زاده از استقبال زیاد شما خوشحالیم و ممنونیم...امیدوارم حاجت روا شده باشید یا به زودی بشید ان شاءالله...
بازم ممنونم و دوستتون دارم. و اما مطلب دوم....
چند روز پیش متنی در مورد شهید تورجی زاده خوندم که تقریبا توی هیچ سایتی و کتابی ندیده بودم حتی توی کتاب یا زهرا هم نیست.
در واقع یک دست نوشته ی زیباست از خود شهید تورجی زاده که بیانگر روح بلند و عرفان والای اوست
که البته به نظر من نشانگر ذوق شعری و استعداد ادبی و همچنین فهم بالا و رنج بسیار اواز فراق دوستان و عشق وافر ایشون به شهادت نیز هست.
دستنوشته شهید به شرح زیر است:
پاسخم را بدهید ای شهیدان، نگذارید سوالهایم بی جواب بماند. البته که جوابها روشن است.
می دانم چه گفتید. می دانم چه خواندید. می دانم چه دیدید. می دانم کجا رفتید. میدانم در کجایید...
شما رفتید و ما را لیاقت رفتن نبود، عاشق کجا و عاشق نما کجا، بافتن کجا و یافتن کجا، شنیدن کجا و دیدن کجا.
شهیدان عزیز آخرین دعای کمیلی که خواندید در اشکهایتان نشانه ی عشق بود در شوقتان نشانه شهادت. قطرات اشکتان آیینه ای بود شهید نما. جبهه در معنویت مدیون روح عرفانی شماست. ای عارفان، شما به فرموده علی (ع) بصیرتهای خود را با سلاحهای خویش نشاندید و باطل را نشانه رفتید. اگرچه ترکش کینه کین توزان بعثی سر وسینه تان را شکافت و درید. از نجوای شبانه تان معلوم بود که مسافرید. از التهاب مناجاتتان روشن بود که مهاجرید. از شوق شبهای حمله تان پیدا بود که شهیدید.. شما شهادت طلب بودید... و برگه ی شهادت در دستتان.. ما نیز شوق شهادت داشتیم اما ما را سعادت نبود و به آن محضر بار ندادند شاید هنوز به خلوص و اخلاص نرسیده بودیم. مگر نه اینکه در دعای کمیل می خواندید:
(( یا رب ارحم ضعف بدنی و رفة جلدی...)) و گریه کردید و می خواندید: (( و لا تؤاخذنی بالعقوبة علی ما عملت فی خلواتی...)) و... اشک می ریختید و میخواندید: (( صبرت علی عذابک فکیف اصبر علی فراقک)) و... دردمندانه و پر سوز ناله می کردید. حماسه شما دنباله حماسه حسین است حماسه علی اکبرهاست.))
شادی روحش صلوات
منبع:کتاب تخت فولاد اصفهان